تنوعبخشی به سبد سوخت با هدف تأمین پایدار خوراک پتروشیمی
یک مقام مسئول استفاده ازCNG را یکی از راهکارهای کاهش ناترازی انرژی دانست و گفت:با بهرهگیری از ظرفیتهای بهینهسازی مصرف انرژی و تنوعبخشی به سبد سوخت چالشهای ناترازی انرژی را کاهش می دهیم.
یک مقام مسئول استفاده ازCNG را یکی از راهکارهای کاهش ناترازی انرژی دانست و گفت:با بهرهگیری از ظرفیتهای بهینهسازی مصرف انرژی و تنوعبخشی به سبد سوخت چالشهای ناترازی انرژی را کاهش می دهیم.
به گزارش پترون به نقل از فردای اقتصاد: ایران هرچند سومین تولیدکننده بزرگ گاز جهان است اما این روزها به شدت با کمبود این سوخت مواجه است به طوریکه نه تنها گاز ارسالی به صنایع و نیروگاهها قطع شده، بلکه چنان فشار افت کرده که کار به قطع گاز مشترکین در برخی شهرها رسیده است. عامل کمبود گاز سرمای هوا اعلام میشود که میزان مصرف گاز در بخش خانگی را به مرز ۷۰۰ میلیون مترمکعب در روز رسانده است. به این معنا که در حال حاضر بیش از ۸۰ درصد گاز تولیدی کشور در بخش خانگی صرف میشود.
فارغ از اینکه مدیریت غلط دولتها در ایران موجب شده که سبد انرژی مصرفی کشور تنوع نداشته و حدود ۹۰ درصد انرژی مورد نیاز در بخش خانگی از گاز تامین شود، یکی از دلایل کمبود گاز در کشور عدم مصرف بهینه است. به طوریکه هرچند نزدیک به دوسوم مشترکین گاز میزان مصرفشان در حد بهینه قرار دارد اما یکسوم مشترک باقی مانده که پرمصرف محسوب میشوند ۶۵ درصد مصرف گاز را به خود اختصاص دادهاند.
عامل اصلی و ظاهری شرایطی که در آن درگیر هستیم ناترازی گاز به خصوص در فصل سرما است. آنطور که اطلاعات بیپی نشان میدهد متوسط تولید گاز کشور در سال ۲۰۲۱ حدود ۲۵۷ میلیارد مترمکعب بوده در حالی که میزان مصرف ۱۴ میلیارد مترمکعب کمتر از آن و حدود ۲۴۳ میلیارد مترمکعب بوده است. هرچند که میزان تولید در اعداد و ارقام بیشتر از میزان مصرف است اما این به معنای وجود گاز بیشتری برای مصرف در کشور نیست.
در واقع فاصله کوچک بین تولید و مصرف گاز صادر میشود، اما کشور همچنان تشنه مصرف گاز است. بسیاری از صنایع به دلیل کمبود گاز با ظرفیت خالی مواجه هستند، مثلا گفته میشود حدود ۵۰ درصد صنعت پتروشیمی ایران خالی است. همچنین نیروگاهها برخلاف رویه دنیا سوخت ارزشمند مایع را میسوزانند تا برق تولید کنند و همه اینها به معنای ناترازی گازی است.
البته که این ناترازی در فصل زمستان بیشتر خود را نشان میدهد. در ماههای سرد بسیاری از صنایع خاموش میشوند تا گاز تولیدی کفاف تقاضا در بخش خانگی را بدهد. در حال حاضر میزان تقاضا در بخش خانگی به مرز ۷۰۰ میلیون مترمکعب در روز رسیده و بیش از ۸۰ درصد گاز تولیدی کشور در این بخش صرف میشود. این در حالی است که متوسط مصرف بخش خانگی در سال گذشته ۳۳۴ میلیون مترمکعب در روز بوده و در روزهای گرم میزان مصرف در این بخش به کمتر از ۲۰۰ میلیون مترمکعب در روز میرسد. بنابراین در فصل سرما از سمت بخش خانگی تقاضای زیادی به سیستم انتقال گاز وارد میشود که ناترازی گازی را به بیش از ۲۴۰ میلیون مترمکعب در روز هم میرساند.
همانطور که بارها گفته شده مقصر این وضعیت بیش از هرچیزی رشد شدید مصرف گاز به دلیل حکمرانی غلط انرژی است. به طوریکه مصرف در تمام سالهای گذشته پابهپای تولید افزایش یافته و در نهایت ایران با وجود قرار گرفتن در جایگاه سومین تولیدکننده بزرگ گاز جهان نه تنها در بازارهای بینالمللی جایی ندارد بلکه حتی نمیتواند نیاز داخل را هم تامین کند.
آمار بیپی نشان میدهد متوسط مصرف گاز ایران در سال ۲۰۲۱ حدود ۲۴۳ میلیارد مترمکعب یا همان ۶۶۶ میلیون مترمکعب در روز بوده که تقریبا نصف تقاضای کشورهای توسعهیافته اروپایی است. با این رقم ایران بعد از آمریکا، روسیه و چین، چهارمین مصرفکننده بزرگ جهان است. برای بزرگ بودن این رقم کافی است به این نکته اشاره کنیم که میزان مصرف گاز ایران تقریبا سه برابر کشور آلمان است، کشوری که جمعیتی نزدیک به ایران و جیدیپی تقریبا ۱۲ برابر ایران دارد.
البته که اخیرا در فضای مجازی نموداری دست به دست میشود که با تقسیم مقدار گاز مصرفی کشورها بر جمعیت نشان میدهد که سرانه مصرف گاز در ایران چندان زیاد نیست. اما دو نکته در این خصوص قابل توجه است اول اینکه هرچند که ایران در سر لیست این کشورها قرار ندارد اما رتبه چندان پایینی هم ندارد. دوم اینکه برای اینکه نشان داده شود که گاز مصرفی در کشور به شکل غیربهینه سوزانده میشود بهتر است که میزان ثروتی که با آن در هر کشور تولید میشود، با هم مقایسه شود. در واقع با تقسیم میزان مصرف گاز به جیدیپی به این مسئله پی میبریم که شدت مصرف انرژی در ایران بسیار بالا است به طوریکه برای خلق یک واحد جیدیپی گاز زیادی سوزانده میشود.
عدم حکمرانی صحیح انرژی به یقین اولین متهم مصرف بیرویه گاز در کشور است به طوریکه گاز سهمی بالغ بر ۹۰ درصد در سبد انرژی مصرفی کشور دارد. در این میان همین حکمرانی اشتباه موجب شده که بخش زیادی از گاز به شکل غیربهینه در کشور صرف شود. این موضوع را سهم زیاد پرمصرفها از میزان گاز مصرفی کشور نشان میدهد، در واقع بخش کوچکی از جمعیت ایران سهم بسیار زیادی از گاز کشور را از آن خود کرده است.
آنطور که شرکت ملی گاز اعلام میکند حدود ۶۴ درصد مشترکین میزان گاز مصرفیشان در سهپله اول (کمتر از ۳۲۵ مترمکعب در ماه) قرار دارد و جزء مشترکین خوشمصرف یا با مصرف متعارف قرار میگیرند. این دست از مشترکین ۳۵ درصد گاز مصرفی کشور (معادل ۲۴۰ میلیون مترمکعب در روز) را به خود اختصاص میدهند.
اما مشکل اصلی به آن حدود یک سوم مشترکین باز میگردد که مصرفی فراتر از میزان متعارف دارند و در پلههای ۴ تا ۱۲ قرار گرفتهاند. آنطور که اطلاعات شرکت ملی گاز نشان میدهد این دست از مشترکین ۳۶ درصد مشترکین گاز را شامل میشوند اما در مجموع ۶۵ درصد گاز مصرفی کشور(بیش از ۴۴۵ میلیون مترمکعب در روز) را از آن خود کردهاند.
اگر ۳۶ درصد مشترک پرمصرف هم در سه پله اول قرار میگرفتند به جای ۴۴۵ میلیون مترمکعب تنها ۱۳۵ میلیون مترمکعب گاز میسوزاندند و میزان گاز مصرفی کشور در زمستانها به حدود ۳۷۵ میلیون مترمکعب میرسید یعنی نزدیک به تنها نیمی از مصرف گاز در حال حاضر!
بر اساس اعلام شرکت ملی گاز در حال حاضر حدود ۲۵ میلیون مشترک گاز در کشور وجود دارد. از آنجایی که ۶۴ درصد مشترکین خوش مصرف هستند میتوان گفت که ۱۶ میلیون مشترک دارای مصرف متعارف هستند و به طور میانگین در زمستان ۱۵ مترمکعب در روز گاز میسوزانند.
اما تعداد مشترکین پرمصرف به ۹ میلیون مشترک میرسد و مصرف روزانه گاز هر یک به طور متوسط بیش از ۴۹ مترمکعب گاز صرف میکنند. بر این اساس میتوان گفت میزان مصرف گاز پرمصرفها ۳.۳ برابر مشترکان کممصرف است و یارانه گازی هم که نصیب آنها میشود بیش از سه برابر یارانه گازی است که کم مصرفها از آن بهره میبرند. در واقع هرچند که قیمت گاز به طور پلکانی در کشور زیاد میشود اما همچنان قیمت آن نسبت به قیمت مثلا گاز صادراتی نزدیک به صفر است. بنابراین فرقی ندارد که مصرفکننده کجای پلکان قرار گیرد و هرچقدر بیشتر مصرف کنند از یارانه پنهان بیشتری نفع میبرد.
در کنار شیوه غلط و دستوری قیمتگذاری که موجب افزایش ناعدالتی در مصرف گاز شده، عوامل دیگری هم دخیل بودهاند که بحران گازی کشور را رقم زده است.
اول اینکه هرچند ایران سومین تولیدکننده گاز بزرگ دنیا است اما میزان تولیدش نسبت به حجم ذخایرش پایینتر از کشورهای رقیب چون قطر، آمریکا و روسیه است.
مسئله بعدی عدم استفاده بهینه از گاز تولیدی است. به طور مثال آنطور که آرش رئیسینژاد در یادداشتی با عنوان «راز بحران گازی در ایران» مینویسد: سالانه ۱۸ میلیارد متر مکعب گاز، به ارزش ۱۵ میلیارد دلار از طریق مشعلسوزی در ایران به هدر میرود به طوریکه ایران یکی از بزرگترین سوزانندگان گاز فلر است.
در گام بعدی موضوع هدررفت گاز در تمام مراحل تولید، انتقال، تولید برق و مصرف نهایی اشاره کرد. سالانه ۲۷ میلیارد مترمکعب، معادل ۱۱ درصد از گاز تولیدی ایران در مرحله تولید و انتقال نابود میشود. در کنار این مسئله راندمان پایین نیروگاهها و هدر رفت برق در زمان انتقال موجب میشود که ایران از گاز تولیدی به شکل بهینه استفاده نکند.
یکی دیگر خطاهای حکمرانی انرژی در ایران استفاده مستقیم از گاز در بخش خانگی است. در واقع ایران هم هزینه انتقال گاز را متقبل شده است و هم برق را و حالا هم هزینه نگهداری از دو سیستم انتقال انرژی به منازل را بر عهده دارد که در نهایت موجب عدم کنترل خطوط انتقال هدر رفت بالای انرژی میشود. در دنیا عرف بر این است که تنها با صرف هزینه کابلکشی تنها منبع انرژی مورد استفاده در خانهها را برق قرار دهند.
مسئله خطا در حکمرانی انرژی به اینجا ختم نشده است. با استفاده از بخاریهای گازی در منازل هدر رفت انرژی در ایران به حداکثر رسیده است. بخش زیادی از انرژی گاز طریق لولههای بخاری و دیوارها هدر میرود در حالی که اگر بجای بخاری از پکیج استفاده میشد هرچند هزینههای اولیه بیشتر میشد اما در نهایت گاز کمتری در بخش خانگی صرف میشد.
0 Comments